حرف هایی بر ای نشنیدن




لعنت به هر فرض و دلیلی، کم میشدم از چشمت،از یاد

لعنت به دانشگاه ملی، لعنت به دانشگاه آزاد


لعنت به چشمان حریصم کام دلم را شور کرده 

چون سیل از چشمم به پا شد از دست چشمان تو فریاد


ای کاش شعرم را نبیند ای کاش شعرم را نخواند

لعنت به استاد عزیزی که شاعری را یاد من داد


هابیل و قابیل وجودم روی تو روی جنگ دارند

ای کاش یا دل داشت یا عقل، از اولش این آدمیزاد


هر لحظه نوشیدم دوفنجان دمنوشِ درد و غصه گفتم

لعنت به نزدیکان هر کس از دوری ما میشود شاد


من لحظه های بی تو را خوب در خاطرم تصویر دارم

هربار یادت گریه کردم، هر قطره اشکم را به تعداد


هر روزو ماه و فصل هایم تنها زمستان است اینجا

شیرین هوایی داشت شهرت حال و هوایی داشت فرهاد


وابسته ام بر خاطراتت چون مرد عفیونی و تریاک

رحمت به کامی که گرفتم رحمت بر این چشمان معتاد


رحمت به هرجا در کمینی، رحمت به تیزی نگاهت

رحمت به ابروی کمانو بر بند انگشتان صیاد


این روزها ای کاش میرفت مرغ غزل خوان میشد آزاد

ای کاش بر میگشت شبها شبهای خوبِ عشق آباد


اونی که پشت سر بقیه غیبت می کنه، فارق از دین و آیینش در نوع خودش یک گلابی محسوب می شود که از وجود سرنشینان محترمی به نام کرم در وجود خودش در عذاب است، برداشت غلط نکنید، یعنی یک گلابی کرمو است و غیر قابل استفاده.

برای رفع این عذاب، شروع به صحبت و غیبت کردن در خصوص دیگران می کند که نتیجه اش ایجاد دلخوری و برداشت های غلط می شود.

بیاییم گلابی نباشیم.

همین


گلابی کلمه ای است که از ترکیب دو کلمه گل + آبی تشکیل می شود، البته گلابی نام میوه تابستانی خوشمزه ای هم هست که قیمتش خیلی گران و دست نیافتنی است.

در عامیانه اصطلاحا به انسان هایی که خیلی گل یا چیز دیگری و رنگشان شاید آبی است؛ گلابی می گویند.

هر کس برای انسان های گلابی در ذهن خود شکل و مصداقی متصور است.

در ذهن بنده نیز بعضی گلابی هستند.

در مطالب شماره بندی شده که امروز اولینش را با هم خواهیم خواند؛ در تلاش هستیم مصادیق گلابی را مورد بحث قرار دهیم.

اما خصوصیت اول:

اصولا انسان های گلابی (گلابی ها) هیچ اصل و قانونی را قبول ندارند.

یعنی چی؟

ببینید، هر درسی را برای مطالعه شروع کنید اولین مبحث مورد اشاره در آن، اصول آن علم است.

گلابی ها، اصول را نه می دانند و نه اگر بدانند؛ قبولش دارند.

برای مثال:

شاید در اطرافیانتان دیده باشید بعضی ها همیشه در هر مبحثی حرف، حرف خودشان است. اینکه در خصوص دمای بدن انسان؛ مناسب و نامناسب چیست را علوم تجربی مشخص می کند وبرای آن معیاری دارد ولی گلابی برای خودش حد ومرز دیگری می شناسد.

به گلابی می گویی؛ اگر بعد از حمام آب یخ بنوشی برایت ضرر دارد، با هزار دلیل و برهان غلط می خواهد برایت ثابت کند که نه، سود دارد.

دانستن اصول خیلی مهم است. در علم حقوق می گویند: اصل بر عدم مجرمیت است، یعنی فردی که ادعای مجرمیت دیگری را می کند باید ثابت کند که او واقعا مجرم است، در غیر این صورت باید جبران کند. یعنی نباید در نگاه اول همه را مجرم و متهم دانست.

این همان اصل خوش بینی است. البته در خصوص همه این ها در شماره های بعدی صحبت خواهیم کرد.

بعضی اصول مرتبط با زمان و مکانی که در آن هستیم مورد نیاز می شود و بعضی همیشه.

برای مثال ما همیشه به دانستن و عمل کردن اصول معاشرت نیاز داریم و از طرفی به اصول علوم، شاید همیشه نیازمند نباشیم.

برای اینکه شبیه گلابی ها نباشیم باید اصول دان باشیم.

شاید شنیده باشید که می گویند فلانی؛ آدم با اصولی است.

بیایید اصول دان و اصول شناس باشیم.

اگر عالمی در علمی می گوید اصل بر  فلان است به زور و زحمت، حرف خودمان را به کرسی ننشانیم.

پذیرای مطالب شما هستیم.

خوب باشیم.


با نام خدا و به نام خدا
باز هم داستان های تکراری ثبت نام  عمره دانشگاهیان
اوایل مهر ماه هر سال تعداد زیادی از دانشجویان و اساتید سراسر کشور منتظر شنیدن ایام ثبت نام عمره دانشگاهیان هستند.
نمی دونم چرا ولی هر سال باید این پروسه اعلام و ثبت نام تا آخر مهر ماه کش بیاد. تقصیر ما هم نیست چون همه جور پیگیری انجام می شه ولی اون اتفاق اساسی و تعیین کننده که تعداد سهمیه و نحوه پرداخت وام هست کمی مشکل ساز می شه.
این روزا همکاران پرتلاش من به ویژه آقایان زارع و مسلمی هر روز کلی پیگیری می کنن تا مشکلات مرتفع بشه ولی اون جوری که تا حالا پیش رفته احتمالا باید اواخر مهر منتظر ثبت نام عمره دانشگاهیان باشیم.
در همین ایام هم احتمال ثبت نام عتبات هم هست. پس اونایی که نتونن برن عمره می تونن عتبات مشرف بشن.
ان شاالله برای ما هم دعا کنید.
امروز بعد کلی دوندگی (باور کنید خیلی داستان داشت) گزارش عملکرد امسال رو با کمک دوست بزرگوارم صادق یعقوبی به پایان رسوندیم.
ان شاالله خدا از ما راضی باشه.
ان شاالله تا هفته آینده تکلیف آغاز ثبت نام عمره دانشگاهیان مشخص خواهد شد.

مقتل برای ما مثل یه فیلم شده، خوب و بدش رو نمی دونم ولی ما تا تاریخ و تقویم می بینیم اول حساب می کنیم امام حسین(ع) توی این تاریخ کجا بوده.

الان به تقویم نگاه کردم دیدم یازدهم ذی الحجه است. با خودم می گم این روزا امام حسین از مکه بیرون زده. نمی دونم دیشب یا دیروز یا پری شب. ولی مهم اینه که عید قربان در مکه نموندن آقا.

اینا مثل یه فیلم از جلوی چشمام رد می شه.

بعد نگاه می کنم به دور و برم می بینم چقدر امام حسین قشنگ قربانی می کنه.

این حال و روز ماست ارباب، راضی نشو به مرداب گناه بیافتیم و در پاتلاق نفس خود دست و پا بزنم.

در آستانه محرم خودمان را به ارباب بی کفنمان بسپاریم


هر چند نسل این رسانه کم و سن و سال( منظورم همین وبلاگ هاست) در حال منقرض شدن است ولی بعضی موارد سر زدن به این صفحات قدیمی خالی از لطف نیست.
امروز دقیقا یک سال از پایان نامه ما می گذره و ما به خاطر یه سری کار روزمره نتونستیم به اون بپردازیم ولی به لطف دوستان توی این هفته تصمیم گرفتیم تا تمومش کنیم.
موضوعش اینه:
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی در میزان مشارکت ی دانشجویان
موردمطالعه:
انتخابات ریاست جمهوری 92

خیلی درگیرش شدم خیلی

نمی دونم چرا دلم هیچی نمی خواد.

شاید این هم نوعی بیماری نا شناخته باشه. ولی هر چی فکر می کنم این چیزی که دلم می خواد چیه نمی دونم.

فقط می دونم توی عرصه فرهنگ خیلی هامون داریم غلط می ریم و نتیجه اش می شه یه تحول فرهنگی غلط که بیشتر به انحراف نزدیکه و ما کوری با تمدن هزاران ساله مورد فرهنگ پذیری از کشورهایی می شیم که عمرشون حتی سه رقمی هم نمی شه.

بعد فلان احمق می شه رییس فلان دستگاه فرهنگی که جا داره آدم به خاطرش خودشو بذاره لای در.

همین.





خودم دوستش دارم


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Megan رایان مارکت گردشگری درس و علم Mary باغ سپیدار Zachary وبلاگ شخصی علی احمدی مهدی راد :: Mahdi Rad